استاندارد شماره 8 حسابداری: موجودی مواد و کالا
استاندارد شماره 8 حسابداری: موجودی مواد و کالا
موجودی مواد و کالا بخش عمده ای از دارایی های بسیاری از کسب و کارها را تشکیل می دهد. از این رو، ارزیابی و انعکاس موجودی مواد و کالا تاثیر قابل توجهی در تعیین و نمایش وضعیت مالی و عملکرد مالی این واحدها دارد.
فهرست مقاله
Toggle
دامنه کاربرد
این استاندارد به توضیح شیوه ارزیابی و انعکاس موجودی مواد و کالا در صورت های مالی می پردازد و شامل موارد زیر نمی شود:
کار در حال پیشرفت مربوط به پیمان های بلند مدت (به استاندارد حسابداری شماره ۹ با عنوان «حسابداری پیمان های بلند مدت» مراجعه شود).
ابزارهای مالی پیچیده.
موجودی محصولات جنگلی و معدنی، در صورتی که این اقلام در صنایع مرتبط به ارزش خالص فروش اندازه گیری شوند.
تولیدات کشاورزی در زمان برداشت و دارایی های زیستی غیرمولد مربوط به فعالیت های کشاورزی (به استاندارد حسابداری شماره ۲۶ با عنوان «فعالیت های کشاورزی» مراجعه شود).
تعاریف
اصطلاحات زیر در این استاندارد به معانی مشخصی به کار رفته اند:
موجودی مواد و کالا
به دارایی هایی اطلاق می شود که:
- برای فروش در روال عادی امور تجاری نگهداری می شود.
- در فرایند تولید برای ساخت محصول یا ارائه خدمات به کار می رود.
- به منظور تولید یا ارائه خدمات خریداری و نگهداری شده است.
- ماهیت مصرفی دارد و به طور غیر مستقیم در فعالیت های واحد تجاری به مصرف می رسد.
خالص ارزش فروش: به بهای فروش پس از کسر تخفیفات تجاری و قبل از تخفیفات مربوط به تسویه حساب اشاره دارد، که بعد از کسر مخارج برآوردی تکمیل مخارج برآوردی بازاریابی، فروش و توزیع محاسبه می شود.
بهای جایگزینی: به هزینه های لازم برای خرید یا تولید یک قلم موجودی کاملا مشابه اطلاق می شود.
اندازه گیری موجودی مواد و کالا
موجودی مواد و کالا باید براساس «اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش» برای هر قلم یا گروه های اقلام مشابه اندازه گیری شود. ارزیابی موجودی به بهای تمام شده صورت می گیرد و در صورتی که امکان درآمدآوری لازم برای بازیافت دارایی وجود نداشته باشد (مثلا به دلیل خراب شدن، فقدان کیفیت یا کاهش تقاضا)، مبلغ غیرقابل بازیافت به عنوان هزینه کاهش ارزش موجودی به سود و زیان منظور خواهد شد. بنابراین، موجودی مواد و کالا بر اساس اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش گزارش می شود.
بهای تمام شده موجودی مواد و کالا
بهای تمام شده این موجودی باید شامل هزینه های خرید، هزینه های تبدیل و سایر هزینه هایی باشد که واحد تجاری در روند فعالیت های عادی خود برای رساندن کالا یا خدمات به وضعیت و موقعیت کنونی متحمل شده است.
مخارج خرید
- مخارج خرید شامل بهای خرید و هر گونه هزینه دیگری است که به صورت مستقیم مرتبط با خرید می باشد، مانند حقوق گمرکی و هزینه های حمل و نقل. تخفیف های تجاری نیز از مجموع بهای خرید کسر می شوند.
- در صورت برآورده شدن شرایط مربوط، برخی مخارج زیر می توانند به عنوان بخشی از مخارج خرید محسوب شوند:
الف. هزینه های تامین مالی واردات مواد و کالا به صورت اعتباری (یوزانس) به شرط آنکه بر اساس مقررات موجود، واردات به شکل نقدی مجاز نباشد.
ب. در شرایط خاص و بر اساس الزامات استاندارد حسابداری شماره ۱۶ با عنوان «تبعیض ارزی»، ما به التفاوت های ریالی ناشی از افزایش قابل توجه نرخ رسمی ارز (برای مثال از نرخ شناور به نرخ صادراتی) به شرط امکان تخصیص آن به بهای خرید مواد و کالا، قابل احتساب خواهد بود.
مخارج تبدیل در حسابداری موجودی مواد و کالا
- مخارج تبدیل شامل هزینه هایی است که به طور مستقیم با اقلام تولید شده مرتبط است (مانند دستمزد مستقیم). این مخارج همچنین شامل سربار تولید (هم شامل هزینه های ثابت و هم متغیر) می شود که برای تبدیل مواد اولیه به محصولات یا ارائه خدمات صرف میگردد.
- سربار تولید، شامل هزینه های ثابت و متغیر، به طور سیستماتیک به محصولات تخصیص می یابد. سربار ثابت آن بخشی از مخارج غیر مستقیم تولید است که با تغییر در حجم تولید، نسبتا ثابت باقی می ماند، مانند استهلاک و هزینه های نگهداری ساختمان و تجهیزات و مخارج مدیریت کارخانه. از سوی دیگر، سربار متغیر بخشی از مخارج غیرمستقیم است که به نسبت تغییر حجم تولید، تغییر می کند، مانند مواد و دستمزدهای غیر مستقیم.
- سربار ثابت تولید بر اساس ظرفیت معمول فعالیت واحد تجاری تخصیص می یابد. ظرفیت معمول به معنای میانگین محصولی است که انتظار می رود در شرایط عادی (با در نظر گرفتن توقفات لازم برای تعمیرات و نگهداری) طی چند دوره یا فصل تولید شود. برای تخصیص هزینه های سربار ثابت می توان از سطح واقعی تولید استفاده کرد، به شرطی که این سطح تقریبا به سطح معمول فعالیت نزدیک باشد. لازم به ذکر است که هزینه های مربوط به ظرفیت بلااستفاده باید در دوره وقوع به عنوان هزینه های عملیاتی به صورت جداگانه و پس از سود ناخالص در صورت سود و زیان نشان داده شود.
- برای تعیین سطح معمول فعالیت واحد تجاری، باید به عوامل زیر توجه کرد:
الف. مقدار تولیدی که طراحان و مدیریت واحد تجاری تحت شرایط کار موجود در طول سال در نظر دارند (مانند نوبت کاری یا دو نوبت کاری).
ب. بودجه سطح فعالیت برای سال مورد بررسی و سال بعد از آن.
ج. سطری از تولید که واحد تجاری در سال مورد بررسی و سال های گذشته به آن دست یافته است.
اگرچه تغییرات موقت در سطح فعالیت می تواند نادیده گرفته شود، اما تغییرات مداوم باید منجر به تجدید نظر در آنچه که قبلا به عنوان سطح معمول شناخته شده است، گردد.
۱۳. یکی از دلایلی که گاهی اوقات باعث می شود برخی هزینه های سربار در بهای تمام شده لحاظ نشوند، ضرورت اتخاذ رویکردی محافظه کارانه در ارزشیابی موجودی مواد و کالا است. در صورتی که تعیین مبلغ موجودی مواد و کالا نیاز به احتیاط داشته باشد، احتیاط باید در تعیین خالص ارزش فروش لحاظ شود و نه از طریق حذف هزینه های سربار خاص از بهای تمام شده.
۱۴. در فرایند تولید ممکن است بیش از یک محصول به صورت همزمان تولید شود. برای مثال، این شرایط زمانی صدق می کند که محصولات مشترک یا یک محصول اصلی همراه با یک محصول فرعی تولید شود. در مواردی که مخارج تبدیل هر محصول به طور جداگانه قابل شناسایی نیست، این مخارج بر مبنای منطقی و یکسان به محصولات تخصیص داده می شوند.
به عنوان مثال، ارزش نسبی فروش هر محصول در مرحله ای از تولید که محصولات به صورت جداگانه قابل تشخیص هستند، یا در زمان تکمیل تولید، می تواند به عنوان مبنای تخصیص مورد استفاده قرار گیرد. در بسیاری از مواقع، محصولات فرعی به طور طبیعی کم اهمیت هستند و از این رو، به خالص ارزش فروش اندازه گیری و مبلغ حاصل از این ارزش از بهای تمام شده محصول اصلی کسر می شود. به این ترتیب، مبلغ دفتری محصول اصلی در حدود بهای تمام شده آن تفاوت معناداری نخواهد داشت.
- روش های هزینه یابی معمولا به گونه ای طراحی می شوند که اطمینان حاصل شود همه مخارج مربوط به مواد مستقیم، کار مستقیم و سایر هزینه های مستقیم به طرز مناسب و منطقی به حساب آورده می شوند. اما تخصیص مخارج سربار چالش هایی را به همراه دارد که نیاز به قضاوت در انتخاب قاعده مناسب دارد.
۱۶. هنگام تخصیص مخارج دوایر خدماتی مرکزی ممکن است مشکلاتی پیش بیاید. مبنای تخصیص این مخارج باید بر اساس میزان خدماتی باشد که به عملیات مختلف ارائه می شود. برای مثال، دایره حسابداری معمولا خدماتی مانند:
الف. تولید: پرداخت حقوق و دستمزدهای مستقیم و غیر مستقیم، کنترل خرید و تهیه صورت های مالی دوره ای برای واحدهای تولیدی.
ب. بازاریابی و توزیع: تجزیه و تحلیل فروش و کنترل دفتری یا کارت های معین فروش.
ج. مدیریت عمومی: تهیه گزارش های داخلی خاص برای مدیریت، صورت های مالی و بودجه های سالانه، کنترل منابع نقدی و برنامه ریزی سرمایه گذاری ها.
بخش هزینه های دایره حسابداری که به عملیات تولید مرتبط است، باید در مخارج تبدیل لحاظ شود.
سایر مخارج
- سایر مخارج تنها به میزان مرتبط با رساندن موجودی مواد و کالا به مکان و شرایط فعلیشان به عنوان بخشی از بهای تمام شده موجودی ها منظور می شود.
- نمونه هایی از مخارجی که در بهای تمام شده موجودی ها منظور نمی شود و در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی می گردد شامل موارد زیر است:
الف. مبالغ غیرعادی مربوط به ضایعات مواد، دستمزد و سایر مخارج تولید (ضایعات قابل کنترل).
ب. مخارج انبارداری به جز هزینه های مربوط به انبارداری محصولاتی که نیاز به پردازش بیشتر دارند.
ج. سربار اداری که در رساندن موجودی ها به مکان و شرایط فعلی نقشی ندارد.
د. مخارج فروش.
- مخارج مدیریت عمومی، برخلاف مدیریت عملیاتی، مستقیما به تولید جاری مرتبط نیست و به همین دلیل نباید در مخارج تبدیل و بهای تمام شده موجودی ها گنجانده شود. در واحدهای تجاری کوچک تر که مدیریت به طور مستقیم در امور روزانه نقش دارد، ممکن است در تفکیک مخارج سربار مدیریت عمومی مشکلات خاصی پیش بیاید. در این واحدها، مخارج مدیریت می تواند به صورت منصفانه با استفاده از مبانی مناسب به عملیات تولید، بازاریابی، فروش و اداری تخصیص داده شود.
- در شرایط خاص، هزینه های تامین مالی می توانند در بهای تمام شده موجودی ها لحاظ شوند. این شرایط در استاندارد حسابداری شماره ۱۳ تحت عنوان «حسابداری مخارج تامین مالی» مشخص شده است.
بهای تمام شده موجودی ها در واحدهای خدماتی
- بهای تمام شده موجودی ها در واحدهای خدماتی عمدتاا شامل دستمزد و سایر هزینه های کارکنانی است که به طور مستقیم در ارائه خدمات نقش دارند و همچنین شامل سربار قابل تخصیص است. هزینه های مربوط به کارکنان اداری و فروش در بهای تمام شده خدمات ارائه شده گنجانده نمی شود و در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی می گردد.
بهای تمام شده تولید کشاورزی
طبق استاندارد حسابداری شماره ۲۶ با عنوان “فعالیت های کشاورزی”، تولیدات کشاورزی که توسط واحد تجاری از دارایی های زیستی برداشت می شود، در شناخت اولیه به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج برآوردی زمان فروش اندازه گیری می شود. این مقدار، بهای تمام شده موجودی در تاریخ برداشت است.
روش های محاسبه بهای تمام شده
- برای محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا، روش های مختلفی وجود دارد که آثار متفاوتی دارند. این روش ها شامل موارد زیر است:
- اولین صادره از اولین وارده (FIFO)
- میانگین موزون
- شناسایی ویژه
- اولین صادره از آخرین وارده (LIFO)
- موجودی پایه
- خرده فروشی
- روشاولین صادره از اولین وارده (FIFO) به این معناست که بهای تمام شده موجودی مواد و کالا بر اساس فرضی که اولین خریدها یا تولیدات نخستین صادر می شوند، محاسبه می شود. در این روش، موجودی باقی مانده، به آخرین خریدها یا تولیدات تخصیص داده می شود.
- میانگین موزونبه معنای محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا بر اساس بهای متوسط است. این میانگین با تقسیم مجموع بهای تمام شده واحدهای موجودی به مجموع تعداد واحدهای موجود محاسبه می شود و می تواند از روش محاسبه دائمی (میانگین واتر) یا ادواری (میانگین سالانه، ششماهه و …) به دست آید.
- شناسایی ویژهروشی است که در آن هزینه های خاص هر یک از اقلام موجودی به آن قلم اختصاص می یابد. این روش برای اقلام شناسایی شده که از یکدیگر قابل تفکیک هستند، مناسب است. اما در مواردی که اقلام متعدد مشابه وجود دارد، کاربردی نیست.
- روشاولین صادره از آخرین وارده (LIFO) به این معناست که بهای تمام شده موجودی مواد و کالا بر اساس این فرض محاسبه می شود که آخرین خریدها یا تولیدات نخستین صادر می شوند. در این روش، موجودی باقی مانده به اولین خریدها و تولیدات تخصیص داده می شود.
- موجودی پایهبه معنای این است که یک ارزش واحد ثابت به بخشی از موجودی ها که تعداد آن قبلا تعیین شده، اختصاص می یابد و موجودی های اضافی به روش دیگری ارزیابی می شوند. اگر تعداد واحدهای موجود کمتر از حداقل تعیین شده باشد، این ارزش ثابت برای کل موجودی اعمال می شود.
- روش های مورد استفاده برای تخصیص بهای تمام شده به موجودی مواد و کالا باید طوری انتخاب شوند که منصفانه ترین تقریب ممکن را برای هزینه هایی که واحد تجاری واقعا برای رساندن کالا به مکان و شرایط فعلی آن ها متحمل شده، فراهم آورند. این تعیین روش ها به بهبود دقت حسابداری و افزایش شفافیت اطلاعات مالی کمک می کند.
بهای تمام شده موجودی ها و روش های محاسبه
بهای تمام شده موجودی مواد و کالا باید با استفاده از یکی از روش های زیر محاسبه شود:
- شناسایی ویژه
- اولین صادره از اولین وارده (FIFO)
- میانگین موزون
روش هایی مانند موجودی پایه و اولین صادره از آخرین وارده (LIFO) معمولا برای ارزیابی موجودی مواد و کالا مناسب نیستند. این روش ها می توانند منجر به ثبت مبالغی در ترازنامه شوند که هیچ ارتباطی با سطح اخیر مخارج ندارند. استفاده از این روش ها نه تنها باعث گمراه کننده شدن نتایج دارایی های جاری می شود، بلکه ممکن است در صورت کاهش سطح موجودی ها و ورود قیمت های قدیمی تر به حساب سود و زیان، نتایج آینده نیز مخدوش شود.
تکنیک هایی مانند روش هزینه یابی استاندارد برای محاسبه بهای تمام شده محصولات یا روش خرده فروشی برای کالاها می تواند به خاطر سهولت کار استفاده شود. اما شرط آن این است که نتایج حاصل از این روش ها تقریبا با نتایج حاصل از استفاده از روش های ذکر شده در بند ۲۹ یکسان باشد.
هزینه یابی استاندارد به معنای محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا براساس هزینه های از پیش تعیین شده برای هر دوره است. این هزینه ها بر مبنای تخمین های مدیریت درباره سطوح مورد انتظار هزینه ها و عملیات، کارآیی عملیاتی و مخارج مربوط محاسبه می شود.
در واحدهای خرده فروشی که تعداد زیادی کالاهای مختلف و در حال تغییر سریع دارند، کالاهای موجود اغلب برحسب قیمت فروش و کسر درصد معمول برای سود ناخالص منعکس می شوند. در این شرایط، این روش که به روش خرده فروشی موسوم است، به عنوان تنها روش عملی برای رسیدن به عدد تقریبی بهای تمام شده قابل قبول است.
چالش ها در تخصیص هزینه ها در حسابداری موجودی مواد و کالا
در اغلب موارد، نمی توان مخارج را به هر یک از واحدهای مشخص موجودی مواد و کالا نسبت داد. در تعیین نزدیکترین تقریب برای بهای تمام شده، واحد تجاری با دو مسئله مواجه می شود:
الف. انتخاب روش مناسب برای تخصیص هزینه ها به موجودی ها (روش های هزینه یابی سفارش کار، هزینه یابی مرحله ای و هزینه یابی استاندارد).
ب. انتخاب روش مناسب برای محاسبه بهای تمام شده مربوط در مواردی که تعدادی اقلام مشابه در زمان های مختلف خریداری یا ساخته شده اند (مانند روش میانگین موزون یا اولین صادره از اولین وارده).
در انتخاب روش های بیان شده در بند ۳۴، مدیریت باید با در نظر گرفتن قضاوت های لازم اطمینان حاصل کند که روش های انتخابی منصفانه ترین تقریب ممکن را برای بهای تمام شده فراهم می آورد. به علاوه، در صورت استفاده از روش هزینه یابی استاندارد، مقادیر حاصل از این روش باید به طور مکرر تجدید نظر شود تا از وجود رابطه ای معقول بین این مقادیر و بهای تمام شده واقعی در دوره مالی مربوط اطمینان حاصل شود.
خالص ارزش فروش و ارزیابی موجودی ها
- بر اساس بند ۴، موجودی مواد و کالا باید به «اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش» ارزشیابی و در صورت های مالی منعکس شود. خالص ارزش فروشبه معنی بهای فروش اقلام موجودی پس از کسر تمامی مخارج مربوط تا مرحله تکمیل و همچنین کلیه هزینه هایی است که واحد تجاری برای بازاریابی، فروش و توزیع کالا متحمل می شود و مستقیما به اقلام مربوط است.
- مقایسه جمع کل خالص ارزش فروش موجودی ها با جمع کل بهای تمام شده می تواند منجر به تهاتر غیر قابل قبول بین زیان های قابل پیش بینی و سود تحقق نیافته شود. بنابراین، مقایسه بین بهای تمام شده و خالص ارزش فروش باید به طور جداگانه برای هر یک از اقلام موجودی انجام شود. اگر این کار عملی نباشد، می توان گروه های کالا یا کالاهای مشابه را به طور کلی در نظر گرفت. به عنوان مثال، اقلامی که مربوط به یک خط تولید یکسان هستند و اهداف یا کاربرد مشابهی دارند، می توانند به صورت گروهی ارزیابی شوند.
- زمانی که شرایطی که قبلا منجر به انعکاس ارزش موجودی ها به مبلغی کمتر از بهای تمام شده شده است، دیگر برقرار نباشد، ارزش موجودی انتقالی از دوره قبل باید تا خالص ارزش فروش جدید (حداکثر تا میزان کاهش قبلی) افزایش یابد.
- در شرایط استثنایی، اگر تعیین خالص ارزش فروش موجودی ها به دلایل مختلف مانند نوسان قیمت های فروش امکان پذیر نباشد و احتمال اینکه بهای جایگزینی به طرز معقولی کمتر از خالص ارزش فروش باشد، وجود داشته باشد، بهای جایگزینی می تواند به عنوان یک تقریب قابل قبول برای خالص ارزش فروش تلقی شود.
- اگر خالص ارزش فروش مواد اولیه کمتر از بهای تمام شده آن باشد و به شرطی که کالاهایی که از این مواد ساخته می شوند، پس از منظور کردن قیمت خرید مواد در بهای تمام شده، همچنان بتوانند با سود به فروش برسند، مبلغ دفتری مواد اولیه کاهش نمی یابد.
این نکات به اهمیت دقت در تعیین ارزش موجودی ها و وابستگی آن ها به شرایط بازار و هزینه ها اشاره دارد و نشان دهنده نیاز به استفاده از روش های معتبر و قابل اتکا در ارزیابی موجودی ها است.
ملاحظات مربوط به تعیین خالص ارزش فروش
۴۱. برای محاسبه اولیه ذخیره کاهش ارزش موجودی مواد و کالا از «بهای تمام شده به خالص ارزش فروش»، اغلب از فرمول هایی استفاده می شود که بر اساس معیارهای پیش تعیین شده تدوین شده اند. در این فرمول ها، عواملی مانند عمر کالا، گردش کالا در گذشته و پیش بینی گردش آتی، و همچنین ارزش اسقاط تخمینی کالا لحاظ می شود. اگرچه چنین فرمول هایی می توانند مبنایی برای ایجاد ذخیره فراهم کنند که به طور مستمر قابل اعمال است. اما نتایج حاصل باید در پرتو شرایط خاصی که نمی توان در فرمول پیش بینی کرد (مانند تغییر در میزان سفارشات) مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد.
۴۲. در مواردی که برای کاهش ارزش کالاهای تکمیل شده به کمتر از بهای تمام شده نیاز به ذخیره باشد، موجودی قطعات منفصله و نیمه ساخته هایی که برای ساخت چنین محصولاتی نگهداری می شوند، باید به همراه موجودی قطعات تحت سفارش خرید بررسی شوند تا نسبت به لزوم ایجاد ذخیره برای این اقلام نیز تصمیم گیری شود.
۴۳. اگر قطعات یدکی نگهداری شده برای فروش، بخشی از موجودی پایان سال را تشکیل دهند، عوامل مذکور در بند ۴۱ باید در چارچوب موارد زیر به طور خاص مورد ملاحظه قرار گیرد:
الف. تعداد محصولات مربوطی که تاکنون به فروش رسیده است،
ب. فاصله زمانی تعویض قطعه یدکی به طور تخمینی،
ج. عمر مفید مورد انتظار محصول مربوط (یعنی محصولی که قطعه یدکی در رابطه با آن به فروش می رسد).
از عوامل مذکور در بند ۴۱، تنها عمر مفید و گردش آتی مورد انتظار از موارد الف تا ج تاثیر می پذیرد. بدین ترتیب، عمر مفید قطعه یدکی باید با در نظر گرفتن مورد ب و گردش آتی مورد انتظار باید با در نظر گرفتن هر سه مورد الف، ب و ج تخمین زده شود.
۴۴. خالص ارزش فروش نباید بر اساس نوسانات موقتی قیمت فروش براورد شود، بلکه باید بر قابل اعتمادترین شواهد موجود در زمان براورد مبلغ خالص ارزش فروش موجودی ها مبتنی باشد.
موارد کاربرد خالص ارزش فروش
۴۵. موارد اصلی که احتمال می رود خالص ارزش فروش کمتر از بهای تمام شده باشد، شامل شرایط زیر است:
الف. افزایش هزینه ها یا کاهش قیمت فروش،
ب. خراب شدن موجودی،
ج. ناباب شدن محصولات،
د. تصمیم شرکت مبنی بر ساخت و فروش محصولات به زیان (به عنوان بخشی از استراتژی بازاریابی شرکت)،
ه. وقوع اشتباهاتی در تولید یا خرید.
این ملاحظات به ارزیابی دقیق خالص ارزش فروش و شرایطی که می تواند منجر به کاهش ارزش موجودی ها شود، کمک می کند. در نهایت، این اطلاعات برای مدیریت دارایی ها و تسهیل تصمیمات مالی کلیدی هستند.
شناخت موجودی مواد و کالا به عنوان هزینه
۴۶. مبلغ دفتری موجودی مواد و کالای فروخته شده باید در دوره ای که درآمد مربوط شناسایی می شود، به عنوان هزینه شناسایی گردد. همچنین، هرگونه کاهش ارزش موجودی های ناشی از قاعده «اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش» و زیان های مرتبط با موجودی های مواد و کالا باید در دوره کاهش ارزش یا وقوع زیان های مربوط به عنوان هزینه ثبت شوند. اگر موجودی هایی که در دوره قبل به مبلغی کمتر از بهای تمام شده ارزیابی شده اند، در دوره جاری به دلیل افزایش در خالص ارزش فروش به مبلغ بیشتری ارزیابی شوند، هرگونه افزایش از این بابت در دوره جاری باید به عنوان درآمد یا کاهش هزینه دوره جاری (حداکثر تا جبران کاهش قبلی) شناسایی گردد.
۴۷. شناخت مبلغ دفتری موجودی های فروش رفته به عنوان هزینه تابع فرآیند تطابق درآمد و هزینه است. برخی موجودی ها ممکن است به سایر حساب های دارایی تخصیص یابند. برای مثال، موجودی مواد و کالای به کار رفته در ساخت دارایی ثابت مشهود توسط واحد تجاری، در طی عمر مفید دارایی مربوط، به عنوان هزینه شناسایی می شود.
افشا
۴۸. رویه های حسابداری مربوط به موجودی مواد و کالا باید با توجه به الزامات استاندارد حسابداری شماره ۱ در یادداشت های توضیحی تشریح شوند.
۴۹. همچنین رویه های حسابداری مربوط به مبالغ مندرج در صورت های مالی بابت موجودی مواد و کالا (شامل روش تعیین بهای تمام شده) باید طی یک یادداشت شرح داده شوند. اگر برای انواع مختلف موجودی ها رویه های حسابداری متفاوتی اتخاذ شده باشد، ارائه مبلغ هر یک از انواع موجودی ها ضروری است.
۵۰. مبلغ مندرج در ترازنامه بابت موجودی مواد و کالا باید در یادداشت های توضیحی به گونه ای طبقه بندی شود که متناسب با ماهیت فعالیت واحد تجاری باشد و این طبقه بندی، مبلغ هر یک از گروه های عمده موجودی ها را نشان دهد.
۵۱. ارائه مبالغ مربوط به طبقات مختلف موجودی ها و میزان تغییرات آن ها از یک دوره به دوره دیگر، اطلاعات مفیدی را در اختیار استفاده کنندگان صورت های مالی قرار می دهد. به همین دلیل، موجودی مواد و کالای مندرج در ترازنامه باید در یادداشت های توضیحی بهگونه ای طبقه بندی شود که مبالغ مربوط به هر یک از طبقات عمده موجودی ها به شرح زیر نشان داده شود:
الف. مواد اولیه،
ب. کار در جریان پیشرفت (شامل کالاهای در حال ساخت و کارهای خدماتی در جریان تکمیل)،
ج. کالای ساخته شده و کالای خریداری شده برای فروش،
د. مواد و کالاهای در راه (مقطع زمانی انتقال مالکیت ملاک عمل قرار گیرد)،
ه. سایر اقلام مصرفی (مانند قطعات و لوازم یدکی ماشین آلات، ملزومات و مواد غیر مستقیم)،
و. اقلامی که به طور معمول و با توجه به شرایط ایجاد شده به منظور فروش نگهداری می شود (مانند ضایعات تولید، دارایی های ثابت برکنار شده و اقلام اسقاطی).
۵۲. علاوه بر موارد ذکر شده، لازم است موارد زیر نیز افشا شوند:
الف. مبلغ هزینه کاهش ارزش موجودی ها ناشی از اعمال قاعده اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش پس از کسر هرگونه افزایش ناشی از اعمال قاعده فوق در مورد موجودی های منتقل شده از دوره قبل
ب. بهای تمام شده موجودی های فروش رفته طی دوره
ج. مبلغ موجودی های مواد و کالا که در وثیقه بدهی های واحد تجاری هستند.
تاریخ اجرا
۵۳. الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورت های مالی که دوره مالی آن ها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۰ و بعد از آن شروع می شود، لازم الاجرا است.
مطابقت با استانداردهای بین المللی حسابداری
۵۴. با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین المللی حسابداری شماره ۲ با عنوان موجودی ها نیز رعایت می شود.
این موارد به وضوح نیاز به دقت در گزارش دهی و افشای اطلاعات مربوط به موجودی ها را نشان می دهد.
دیدگاهتان را بنویسید